کد خبر : 749617 تاریخ : 1404/5/25 - 03:37
فریدون مجلسی-تحلیلگر روابط بین الملل کالبد شکافی جنگ 12 روزه سال‌ها نگران وقوع کشانده شدن ایران به جنگی بوده‌ام که طی نوشته‌ها و مصاحبه‌های مکرر احتمال وقوع آن را جدی انگاشته بودم، اما بیم از خسارات جانی و مالی موجب می‌شد به دوراندیشی سیاستگذاران که اشراف بیشتری به مخاطرات جنگ دارند، دلگرم باشم و گمان می‌کردم شاید با مذاکره بتوان از وقوع چنان مصیبتی پیش‌گیری کرد.
شاید به دلیل خصوصیات شخصی با وجود دلگرمی از قدرت‌نمایی‌های نظامیان درباره اتکا به تجهیزات داخلی بازدارنده و توانمندی‌های دشمن‌کوب نگران واکنش بودم. همواره هشدار می‌دادم که دشمن کیسه بکس نیست و هر زدنی خوردنی دارد و همواره در اندیشه خسارات جانی و مالی متقابلی بودم و هستم که مبادا به ملت ایران وارد شود.

زدن و خوردن
نظامیان همواره از زدن می‌گویند و نمی‌دانستم آیا گریز از خوردن را نیز در محاسبات خود منظور می‌کردند یا نه؟ حتماً در اندیشه بوده‌اند اما شاید اشاره به آن را به مصلحت نمی‌دانستند. شاهد بودم که بسیاری از مردم عادی آن تفکر یک‌طرفه را می‌پسندیدند! همیشه یادآور بوده‌ام که تنگنهای ناشی از جنگ خصوصاً برای کشور گسترده‌ای مانند ایران با مراکز جمعیتی فشرده مانند کلان شهرهای تهران-کرج،‌ اصفهان، تبریز، مشهد،‌ شیراز، اهواز، که ده‌ها میلیون نفر را در خود جای داده‌اند چه مخاطراتی به همراه دارد. نظام هرگز نه فقط موجودیت اسرائیل را غاصبانه دانسته و نپذیرفته بلکه از آغاز بر لزوم نابودی آن از عرصه روزگار پای فشرده است. به همین دلیل شورای امنیت ملل متحد عملکرد هسته‌ای پنهانی ایران را در سایت‌های زیر زمینی مغایر تعهدات ایران در عهدنامه منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای دانسته و با شش قطع‌نامه ایران را به تحمل تحریم بین‌المللی شدید محکوم کرده بود. چنین بود که ایران با توسل به مذاکرتی طولانی سرانجام موفق شد قرارداد برجام را با دید اغماض به تأیید اعضای ثابت شورای امنیت و‌ آلمان و اتحادیه اروپا در سال 94 برساند و‌ به اجرا بگذارد.

توقف برجام
جناح ارزشی و نیروهای جهادی که به اتکای دستاوردهای نظامی راهبردی خود نابودی اسرائیل را دست یافتنی می‌پنداشتند و برجام را استعماری و زیانبخش می‌پنداشتند با شلیک آن موشک با درج نشانی گیرنده و تشدید شعار نابودی اسرائیل اجرای برجام را متوقف کردند و‌ بار دیگر تحریم بانکی و تجاری را در قالب آمریکایی علیه ایران برقرار شد که موجب کند شدن روند توسعه اقتصادی و نهادینه شدن فساد ناشی از دور زدن تحریم‌ها شد.

حمایت از محور مقاومت
گرچه شعار نابودی و درج آن بر موشک و‌ توصیه فرماندهان به فراگرفتن شنا به اسرائیلیان صرفاً شعارهایی تلقی شده است، و اقدام به جنگ را توجیه نمی‌کند؛ اما، هم‌زمانی آن با اوج اقتدار نظامی حزب‌الله در لبنان، تجهیز حماس و جهاد اسلامی در غزه، قوای تحت امر مستشاران جمهوری اسلامی در سوریه، حشد الشعبی در عراق و حکومت حوثی در یمن، موجب شده بود تریبون‌ها از محاصره اسرائیل سخن بگویند و در صدد خنثی کردن تلاش‌های اسرائیل در برقراری روابط مسالمت آمیز با کشورهای عربی در قالب صلح ابراهیم برآیند. در چنین زمانی بود که حمله بزرگ و متهورانه زمینی و دریایی و هوایی حماس با عبور از مرز اسرائیل انجام شد که منجر به کشتار 1200 نفر از شهرک نشینان و به اسارت گرفتن بیش از 250 اسرائیلی در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ شد. شاید حماس انتظار داشت با درهم شکستن اسطوره نفوذ ناپذیری اسرائیل کشورهای قدرتمند عربی را به جنگ خود بکشاند. اما جنگ حماس برای آن کشورها اولویت نداشت، و با افراط گرایی حماس هم موافق نبودند، زیرا اکنون، پس از 70 سال سابقه ستیز و ناکامی، راه توسعه را می‌پیمایند و قدرت قابل پشتیبانی و بقا را در سایه ثروت می‌یابند. بدین ترتیب اسرائیل بدون مواجه شدن با حمایت کشورهای عرب، جنگ انتقام‌جویانه‌ای را آغاز کرد که به فاجعه غزه انجامید. فاجعه‌ای که تدریجاً پای حزب الله را به میان کشید و‌ منجر به دریافت ضربات شدید و قتل رهبران آن شد. بشار اسد با یورش تدارک شده داخلی و تسلیم سردارانش گریخت و هنیه رهبر حماس که میهمان مراسم تحلیف رئیس‌جمهور جدید ایران بود در همان شب در بسترش در خانه امن کشته شد و پای ایران نیز به حمله مستقیم موشکی به اسرائیل کشانده شد!

همدستی ترامپ با نتانیاهو
جنگ رو در روی اسرائیل و ایران با تبادل انتقام‌ها شدت یافت. ترامپ همدست دیرین نتانیاهو‌ با صراحت خشن خود با ایران مواجه شد و با ابراز نگرانی از افزایش غنی سازی اورانیوم که هر بار در پاسخ هشدارهای آژانس بین‌المللی انرژی اتمی افزایش تصاعدی هم می‌یافت، این افزایش غنی سازی را نزدیک شدن به سطح تسلیحاتی تلقی کرد و با اولتیماتومی دو ماهه و اعلام اینکه زمان اطاله مذاکره گذشته است دعوت به گفت‌وگو “درباره پایان دادن به غنی سازی و رفع خطر تسلیحات موشکی” کرد. اما، مذاکرات به طور غیر مستقیم در قالبی مانند دوران پیشین بدون نتیجه ادامه یافت. ‌ یک روز پیش از آغاز مذاکرات که مصادف با پایان مهلت ترامپ بود تهران اعلام کرد که مسئله دفاعی موشکی و موضوع غنی سازی خط قرمز جمهوری اسلامی است و قابل مذاکره نمی‌باشد.

مقابله با تجاوز
در نیمه شبی که قرار بود فردای آن مذاکرات ادامه یابد، اسرائیل گستاخانه و بر خلاف موازین بین‌المللی به مراکز مهم نظامی و خصوصاً شخصیت‌های اصلی جنگی سپاه پاسداران ایران حمله کرد و آن را “پیشگیرانه” نامید که قابل توجیه نیست، و بدین ترتیب بزرگترین حمله هوایی در تاریخ اسرائیل به قلب خاک ایران انجام شد. شاید تصور می‌شد شوک حاصل از این حمله، دفاع غافلگیر شده جمهوری اسلامی را فلج خواهد کرد. اما واکنش نسبتاً سریع موشکی در شرایطی که اسرائیل امواج حملات هوایی خود را ادامه می‌داد نشان داد که جمهوری اسلامی نیز با پیش‌‌بینی احتمال حمله، هرچند نه به آن گستردگی، برنامه متقابلی آماده داشت که حتی در نبود فرماندهان به اجرا گذاشته شد و در مراحلی توانست اسطوره گنبد آهنین نفوذ ناپذیر اسرائیل را در هم بشکند و خسارات و تزلزلی در اعتماد مردم آن کشور به قابلیت اتکا به دفاع کشورشان پدید آورد.