کد خبر : 749683 تاریخ : 1404/5/28 - 02:00
یادداشتی از رضا پورحسین زبان جدید برای افزایش جمعیت در دنیای امروز والدین به آینده بچه‌های خود، سخت اهمیت می‌دهند و با انگیزه تمام برای آنها هزینه می‌کنند. وقتی بدانند کودکان آن‌ها با داشتن همسال به خوبی تنظیم روانی و تربیتی می‌شوند، حتما برای خوشبختی آنها به فکر خواهر و برادر برای فرزندانشان خواهند بود. البته این یک قاعده صد در صد موثر نیست، اما نسبت به زبانهای دیگر ترویج جمعیت، موثرتر نشان داده است.

جمعیت و افزایش آن از الزامات پویایی فردای کشور است. کشور مسن، برای پیشرفت بیشتر نه انگیزه دارد و نه توان لازم. مردم کشورهای پیر تنها به گذراندن عمر فکر می‌کنند تا بقیه عمرشان را به خوبی و رفاه و بی دغدغه طی کنند؛ نه به رشد فکر می‌کنند و نه به پیشرفت، صرفا گذران عمر برای آنها مهم است.
این اصل یعنی الزام افزایش جمعیت برای داشتن کشوری جوان موارد توافق و دغدغه همه افراد است. سؤال این است که چرا برای افزایش جمعیت و جلوگیری از پیری جمعیت ایران فردا، کارها و تصمیم‌گیری‌ها جواب نمی‌دهد؟
اولا تأکید کنیم که فرزندآوری از نتایج جامعه جمع گراست. درست است که به لحاظ سنتی ما جزو کشورهای جمع گرا طبقه بندی می‌شویم، اما واقعیت ماجرا این است که کشور ما میل به فردگرایی پیدا کرده و دلیل آن هم شتاب فناوری، جهانی شدن و تغییر معنای زندگی، از خوشبختی و عاقبت بخیری به سمت رفاه‌زدگی است. در جامعه فردگرا افراد نمی‌خواهند مسئولیت دیگری را به گردن بگیرند، چراکه به تعبیر خودشان فقط یکبار وقت دارند زندگی کنند، چرا آن را برای «دیگری» صرف کنند؟!
من معتقدم در همین جامعه فردگرا می‌توان با تغییر زبان ترویج جمعیت، کاری انجام داد. باید زبان ترویجی خود را تغییر بدهیم و متناسب با دغدغه زندگی امروز صحبت کنیم. انتخاب زبان ارزشی، آرمانی و امنیتی برای خیلی از مردم برانگیزاننده نیست و طبعا پاسخی به آن نمی‌دهند. به هر دلیل مردم با زبان امنیتی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حتی تاریخی، به راحتی برانگیخته نمی‌شوند تا به فرزندآوری روی آورند.
من پیشنهاد می‌کنم برای ایجاد انگیزه فرزندآوری، «زبان تربیتی» را برگزینیم. متأسفانه کسانی که عهده‌دار موضوع جمعیت هستند درک درست و حتی تخصصی از این زبان ندارند. باز هم به شکل سنتی، یک پزشک در رأس ستاد مربوطه قرار گرفته است؛ همان‌گونه که در سالهای نه چندان دور، برای تحدید جمعیت، پزشکان بهترین انگیزه‌ها را برای جمعیت کمتر و زندگی بهتر ! فراهم ساختند. اینجانب بارها این مسئله را در جلسات متعددی بیان کرده‌ام اما متوجه شده‌ام که این موضوع دغدغه متولیان فعلی جمعیت نیست. اگر فرزندآوری یک نگرش و یک رفتار است، باید برای نگرش سازی و تغییر رفتار از متخصصان این امر استفاده نمود.

ما می‌گوییم کودکان تنها با «همسالان» خود رگلاژ و تنظیم ذهنی و عاطفی می‌شوند. در تک فرزندی، این تنظیم گری بر عهده والدین قرار می‌گیرد. والدین هرچه قدر هم مهارت تربیتی و تحصیلات داشته باشند نمی‌توانند بدون همراهی همسال کودک، نیازهای تحولی و رشد کودک را برآورده سازند. در این زمینه والدینی که تک فرزند هستند، دست شان به نشانه تسلیم بالاست. تکرار می‌کنم، کودک با همسالان خود تنظیم می‌شود. جنبه دیگر داغدار قضیه، این است که امروزه به برکت شهرسازی افتضاح همه‌ی شهرداران غیربومی تهران، کوچه و محله هم از بین رفته است. کوچه‌ای در کار نیست تا بچه‌ها با همسالان خود همساز شوند. آن‌ها مجبورند به درون آپارتمانهای کوچک بخزند و اجباراً با والدین خود همساز شوند که برای آنها ارضا کننده نیست.