دیروز بیستویکمین سالروز درگذشت حسین منزوی بود که طی بیش از ۳ دهه شاعری با استعداد فراوان و دانش گسترده از ادبیات کلاسیک همچنین خصوصیت توجه به عشق زمینی و صراحت و صداقت در تشریح و توصیف این عشق سوار بر قالب غزل شد و در خاطره جمعی ایرانیان جاوید ماند.
هنگامیکه حسین منزوی در سال ۱۳۴۴ وارد دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران شد، بهخوبی میدانست راه او در زندگی از شعر جدا نیست؛ هر چند ادبیات را نیمهکاره رها کرد و به سمت جامعهشناسی رفت، آن را هم ادامه نداد و درس عشق را نه در کلاس دانشگاه که در مدرسه زندگی مشق کرد.
از حنجره زخمی تغزل را در سال ۱۳۵۰ و در بیستوپنج سالگی چاپ کرد و با انتشار این کتاب نه فقط جایزه شعر فروغ فرخزاد را به دست آورد که جایگاه خود را در جوامع ادبی آن روز محکم و راه را برای فعالیت در رادیو و تصنیفسرایی و بختآزمایی در این قالب هم باز کرد.
منزوی مجموعه بعدی خود را ۲۱ سال بعد به نام عشق در حوالی فاجعه حاوی ۱۰۰ غزل و در سال ۱۳۷۳ نیز مجموعه دیگری به نام از شوکران و شکر را شامل ۱۴۵ غزل منتشر کرد. البته شعرهای از شوکران و شکر قبل از مجموعه عشق در حوالی فاجعه سروده شده بود ولی به دلایل مختلف بعد از آن مجموعه چاپ شد.
بازگشت به کتابفروشیها
بعد از ۲۱ سال
دهه ۷۰ خورشیدی، دهه بازگشت منزوی به کتابفروشیها به ترتیب با مجموعههای با سیاوش از آتش، از ترمه و تغزل و از کهربا و کافور در سالهای ۷۴، ۷۶ و ۷۷ بود. آثار منزوی در این مجموعهها پختهتر است و نام منزوی را بیشتر بر سر زبانها میاندازد. غزل بسیار مشهور خیال خام پلنگ من به سوی ماه پریدن بود/ و ماه را ز بلندایش به روی خاک کشیدن بود را در مجموعه اشعار از کهربا و کافور میخوانیم. همچنین در این آثار غزلهایی را میبینیم که روایتهایی از زندگی خود منزوی طی سالهای زندگی در زنجان است؛ مانند غزل مرا ببینید و بگذرید از من/ که جز ملال نصیبی نمیبرید از من.
منزوی در سالهای آخر دهه ۷۰ دو مجموعه از اشعار نیمایی خود چاپ میکند؛ با عشق تاب میآورم و به همین سادگی. شروع دهه ۸۰ همزمان با بیماری ریه و قلبی او بود هر چند در سال ۸۱ هم مجموعه از خاموشیها و فراموشیها را منتشر کرد، البته اشعار این مجموعه متعلق به زمانهای گذشته بوده است، منزوی در سال ۱۳۸۰ مجموعه غزل این کاغذین جامعه را منتشر میکند و البته در این مدت بارها در بیمارستان بستری و در نهایت ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۳ در بیمارستان شهید رجایی تهران، جهان فانی را ترک کرد. به گزارش همشهری آنلاین، منزوی در مجموع ۴۳۶ غزل، ۱۷ مثنوی و دو مجموعه شعر نو دارد که اکنون همه در مجموعهای گرد آمده است. کتاب نقد اشعار شهریار در کتاب این ترک پارسیگوی نیز اثر منزوی در حوزه نقد ادبی است. مهمترین خصوصیت شعری منزوی ترسیم دقیقتر و ارائه روشنتری از معشوق زمینی به همراه روایت و تجربیات زیسته فردی و قابل تعمیم به تجربیات کلی است.
مختصات زبانی اشعار منزوی
منزوی با استادی از برخی صنایع ادبی استفاده کرده است و همین باعث شده شعر او بهتر و بیشتر در اذهان بماند؛
حرفگرایی؛ در این غزل زنی که آمدنش مثل آی آمدنش/ رهایی نفس از حبسهای ممتد بود یا میکنم الفبار را روی لوحه سنگی/ واو مثل ویرانی دال می دلتنگی.
بهم ریختگی ارکان جمله با رعایت قواعد زیباییشناختی؛ به چشم شب شود اشکی و افتد از مژهاش/ اگر به ماه بگویند داستانم را.
استفاده از قید زمان به جای اسم و مضاف؛ همیشههای مشامم شمیم زلف تو دارد/ تو با منی و نیازی به بوی پیرهنت نیست.
بهره گرفتن از کلمات قدیمی؛ برگها زبان گشتند و بر درخت و موییند/ آه روح جنگل را پیش چشم ما کشتند. استفاده زیاد و خوب از صنعت تشبیه؛ ای دور مانده از من ناچار و ناسزاوار/ آن سوی پنج خندق پشت چهار دیوار. ای قصه تو و من چون قصه شب و روز/ پیوسته در پی هم، اما بدون دیدار. توجه به طبیعت؛ تا به روی برگ زردی نقش بندد نامه من/ اشک خونین جامه من، خار مژگان خامه من.
استفاده خوب و بجا از صنعت تلمیح با اشاره به داستانهای ادبی یا عقاید عامیانه و اسطورهها و غیره. لیلی دوباره قسمت ابنالسلام شد/ عشق بزرگ من آه چه آسان حرام شد.