لوگو
1404 سه‌شنبه 23 ارديبهشت
  • صفحه نخست
  • سیاست
  • سخن‌گاه
  • اقتصاد
  • شهروند
  • بین الملل
  • فرهنگ و هنر
  • سلامت
  • علم و فناوری
  • ورزش
  • خواندنی‌ها
  • آرشیو روزنامه
1404/02/13 - شماره 2497
نسخه چاپی

مهدی فروغ که بود؟

«اولین‌بارکه در ایران شروع به تدریس کردم، در دانشکده هنرهای دراماتیک بود که دکتر مهدی فروغ مدیریت آن را به عهده داشت. او به تنهایی در مورد اداره و برنامه‌ریزی دانشگاه تصمیم می‌گرفت و به همین خاطر خیلی‌ها به دانشکده هنرهای دراماتیک «دانشکده دکتر فروغ» می‌گفتند. من یک سال و نیم در آن دانشکده درس می‌دادم و با او در ارتباط بودم.
فروغ انسانی والا، محترم و پاک‌سرشت با خصایصی منحصر به فرد بود: از نظر رفتار فردی بسیار منضبط و مرتب بود؛ همیشه آراسته لباس می‌پوشید، راننده شخصی داشت، شمرده، ملائم و با لفظ کتابی صحبت می‌کرد و حتی یک کلمه را نمی‌شکست. بهترین کسی که خیلی خوب می‌توانست مدل حرف زدن دکتر فروغ را برای خنداندن دوستان تقلید کند، حمید سمندریان بود!
دکتر فروغ اصفهانی بود و وقتی حرف می‌زد، ته‌رنگی از لهجه اصفهانی در زبانش مانده بود که خشکی و رسمی بودن لفظ کتابی او را می‌شکست و به کلامش گرمی و جذابیت می‌بخشید. او آواز خوشی داشت (نکته‌ای که کمتر کسی می‌دانست) و در آغاز جوانی که در اصفهان دوره دبیرستان را می‌گذراند، در چند نمایش آهنگین شرکت کرده و مخصوصا در اجرای نقش سهراب در نمایش آهنگین «رستم و سهراب» در سال ۱۳۰۹ تحسین اهل هنر را برانگیخته بود.دفتر کار او در طبقه دوم ساختمان دانشکده در چهارراه آبسردار بود و اگر کسی « حتی استادی » قصد دیدن و صحبت با او را داشت، رسم بر این بود که اول از رئیس دفتر دانشکده، مهدی قریشی (همسر زنده یاد جمیله شیخی، بازیگر معروف تئاتر)، وقت ملاقات بگیرد. با این حال مطمئنم که این کار فقط به خاطر علاقه او به نظم و انضباط بود، نه این‌که بخواهد به کسی فخر ریاست بفروشد. وقتی هم که کسی به دفتر می‌رفت، دکتر فروغ با چای و بیسکوئیت از او پذیرایی می‌کرد و آنچنان صمیمانه احوالش را می‌پرسید که انگار از مدت‌ها پیش مشتاق دیدار او بوده است! فراموش نکنیم که او دست‌کم بیست سال مسن‌تر از اکثر استادان جوان دانشکده بود و همین اختلاف سن، خودش یکی از دلایلی بود که بعضی‌ها او را رئیس‌ماب و بوروکرات و محافظه‌کار می‌دانستند. با این حال، همه برای او احترام قائم بودند.
یکی از خاطراتی که از دکتر فروغ دارم، واکنش بزرگوارانه‌ای است که در مقابل یک ناپختگی من در اوایل همکاری‌ام با دانشکده نشان داد. از آنجا که تازه از فرنگ آمده بودم و حرف‌های تازه‌ای می‌زدم، عده‌ای دورم جمع می‌شدند و ضمن خوشامدگویی به من و تعریف از نحوه کارم، از روش محافظه‌کارانه فروغ در اداره دانشکده یا گاهی از شیوه تدریس‌اش انتقاداتی می‌کردند و یکی دو بار هم اتفاق افتاده بود که من از روی کم‌ظرفیتی، عهد همکاری را از یاد ببرم و آن شکایت‌ها و گلایه‌ها را تایید کنم یا به ترجمه کتابی که او درباره اصول نمایشنامه‌نویسی ترجمه کرده بود، ایراد بگیرم.
این موضوع به گوش فروغ رسیده بود. یک روز به بهانه صرف فنجانی چای، من را به دفترش دعوت کرد و بعد از احوالپرسی مفصل و صحبت از این در و آن در، حرف را به نقل خاطره‌ای کشاند و گفت: «زمانی که تحصیلم تمام شد و به ایران برگشتم، دعوت شدم که در هنرستان هنرپیشگی درس بدهم. آن زمان دکتر مهدی نامدار مدیر هنرستان بود و من از روی غرور جوانی، گاهی پشت سر او از کارش انتقاد می‌کردم تا این‌که موضوع به گوش دکتر نامدار رسید. روزی من را صدا زد و گفت: عزیز من! شما تازه وارد شده‌اید و سینه‌تان پر از مطالعات جدید است؛ در حالی که من مدت‌هاست دارم اینجا درس می‌دهم و ممکن است روش کار و متن درسم با آخرین تحولات تئاتر هماهنگ نباشد! اما شما بزرگواری کنید و به آن توجه نکنید، چون زمان می‌گذرد و یک روزی هم شما مدیر می‌شوید و آن وقت دوست ندارید تازه نفسی بیاید و به کار شما ایراد بگیرد. زندگی فقط امروز نیست!» و بعد از نقل این خاطره، فروغ اضافه کرد: «حالا احتمالا آن زمان رسیده است. خواستم این خاطره را برای شما بازگو کرده باشم. امیدوارم که شما هم روزی مصدر کاری بشوید که دوست دارید...» وقتی فروغ حرفش را به اینجا رساند، در سکوت سنگین و ناگواری که آن حرف به جا گذاشت، فنجان چای را که جلویش بود، جلوتر کشید و مشغول گرداندن قاشق در آن شد. من که به قصدش از تعریف داستان پی برده بودم، احساس شرمندگی می‌کردم و مانده بودم چه کار کنم و چه بگویم؟ دیدم بهتر از همه این است که دنبال عذر و بهانه نگردم و به خطایی که از من سر زده، اعتراف کنم. نگاهی به او کردم و با لبخندی که می‌خواستم نشان دهد مقصودم اشتباه خودم است، گفتم: «متاسفانه آدم اشتباه می‌کند!»

 

Facebook Twitter Linkedin Whatsapp Pinterest Email

دیدگاه شما

دیدگاه شما پس از بررسی منتشر خواهد شد. نظراتی که حاوی توهین یا الفاظ نامناسب باشند، حذف می‌شوند.

تیتر خبرهای این صفحه

  • طرح کشور برزیل برای مطالعه کتاب زندانیان
  • چهار نمایش تازه در تماشاخانه‌ ایران‌شهر
  • مهدی فروغ که بود؟
  • علیرضا افتخاری: بعدها مشخص می شود احمدی نژاد که بود
  • پرداختن به شعر برای پاسداشت زبان فارسی
  • جورج کلونی نامزد جایزه تونی
لوگو
  • درباره ما
  • تماس با ما
  • همکاری با ما
  • تعرفه آگهی
  • نمایندگی‌ها
  • شناسنامه
  • مرامنامه
  • آرشیو
  • RSS

1401© :: کلیه حقوق قانونی این سایت متعلق به روزنامه ستاره صبح بوده و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلا مانع است.