فرشاد شیرزادی: علیرضا افتخاری، در برنامه «درجه یک» که عصر چهارشنبه با اجرای مژده لواسانی در تلویزیون اینترنتی همشهری پخش میشود، پنجمین میهمان این برنامه بود. وی گفت: «زمان ریاست جمهوری آقای احمدینژاد از ایشان توقع داشتم که وقتی در تنگنا قرار گرفتهام ایشان به من کمک کند اما او هیچ کاری برایم نکرد و به همین دلیل از وی ناراحتم.» آنچه در پی میآید خلاصهای از مصاحبه او با همشهری TV است.
از رادیو برنامه گلها را گوش میدادیم
علیرضا افتخاری گفت: «اجازه میخواهم از خود شیفتگی «درجه یک» قدری خودم را تعلیل کنم و بگویم که در رسم و رسوم موسیقی، ذره کوچکی از ابتدای موسیقی هستم.» وی که در ۱۸ سالگی در آزمون باربد پذیرفته شد، افزود: «دوستان دیگری هم بودند که شاید شرایط برای ایشان فراهم نبود. خب، در دوران کودکیام خیلیها رادیو نداشتند اما ما داشتیم و از آن برنامه گلها را گوش میدادیم. دوستداران موسیقی یک ساعت منتظر میماندند تا برنامه گلها را بشنوند. اما جالب است بدانید که از کودکی حسی در درونم وجود داشت و به من نهیب میزد که روزی میتوانم بخوانم و خواننده شوم.
دلکش به افتخاری چه گفت؟
وی درباره آلبوم «یاد استاد» این گونه به خاطرهبازی پرداخت: «روزی به استاد آهنگساز گفتم که میخواهم مجوز این قطعات را بگیرم و ایشان گفت من خودم این کار را میکنم، تو فقط بخوان. به هر حال یک روز به خانه خانم دلکش رفتیم. سرکار قدری از اصفهانیها دلخور بود. گفت یکی آهنگهای مرا خوانده که اگر ببینمش فلان و بهمان میکنم. خب، من هم در آن مجلس حضور داشتم. گفت نوهام تلویزیون را میدید و گفت که آهنگت پخش میشود و من دیدم کس دیگری این کار را کرده و خوانده. یکی در آن جمع گفت: «خانم دلکش، ایشان به دلیل وجود شما نام آلبومش را گذاشته «یاد استاد!» یکی هم گفت ایشان در همین مجلس حضور دارند. خانم دلکش نزد من آمد و با دست، آرام و به تحبیب به صورت من زد و گفت: «تو این کار را کردی اصفهانی؟» به واسطه همین آلبوم خانم دروودی به اروپا رفت. خوشحالم که خانم دلکش را راهی دیار غریب کردم و آنجا کارهایش را اجرا کرد. ایشان بعدها گفتند میخواهم روی مجله تصویر من و شما باشد و من عرض کردم که نمیشود استاد!» امروز البته فضا بازتر شده و با آن روز هم قابل مقایسه نیست. به هر حال امیدوارم هر جا که هستند، خوب و خوش باشند. من ایشان را شخصیتی فرهیخته یافتم. در زمان وزارت آقای مهاجرانی هم این آلبوم مجوز گرفت. خدا را شکر گذارم که کارنامه و رزومه خوبی از من باقی مانده است.»
صدای گل آلود چاوشی
را دوست دارم
وی ادامه داد: «این روزها امکلثوم گوش میدهم. از خوانندگان ایرانی همچنان آثار خانم دلکش برایم زیباست یا خانم پریسا. همچنین کارهای خانم سیما بینا. یا صدای گل آلود محسن چاوشی را هم دوست دارم.»
و تأکید کرد: «امروز از همه کسانی که قطعاتشان را خواندهام یک عذرخواهی میکنم. نمیتوانستم تکتک آنها را پیدا کنم و ازشان اجازه بگیرم و فقط خانم دلکش در دسترسم بود.»
وی درباره مصائبی که در زندگی شخصیاش طی چند سال اخیر پیش آمد، گفت و افزود: «شما بگویید؛ من بد کردم؟ کار بدی مرتکب شدم؟ وقتی که یکی از آهنگهایم را ضبط میکردم، دیدم که آقای احمدینژاد تحت تأثیر قرار گرفتهاند و دستمال کاغذی را برداشتند و اشک چشمانشان را پاک کردند. وقتی کسی این گونه به تو احترام میگذارد، انتظار دارید که چه کار کنم؟ بعضیها میگفتند باید او را هل میدادی. من حتی خانهام را هم عوض کردم. همسایهها به گونهای دیگر با من رفتار میکردند. وقتی به آرایشگاه میرفتم، مغازهدار گفت به خاطر تو مشتریهایم را از دست میدهم! درباره احمدینژاد البته بعدها باید قضاوت کرد. کسانی که شخصیت پیچیدهای دارند، باید سالها بگذرد تا دریابیم که چه کارهایی کردهاند. اما من از دست ایشان ناراحتم. زمانی که من در تنگنا بودم، ایشان میتوانست به من کمک کند. من و خانوادهام حتی بیمه هم نیستیم. از دست ایشان خیلی دلگیرم و نمیدانم که این قدرت چیست که اینگونه بعضی آدمها را میگیرد. ما یک گروه بودیم. به گمانم وقتی نمیتوانستند هیچ کار با ما بکنند، این کار را کردند تا ما را ساقط کنند. من یک ادای احترام کوچک کردم. من حتی جاروی رفتگر را هم میبوسم. همه مرا میشناسند. من اهل کلاس گذاشتن هم نیستم. دیگران انتظار داشتند وقتی احمدینژاد تحت تأثیر آهنگسازی جناب خوشدل قرار گرفت، من یک لیون آب روی او میریختم؟! آن زمان، شخصی در آسانسور با من برخورد میکرد، خودش را کنار میکشید. حال اینکه من چه کارهام؟ خودتان آن فرد را کنار بزنید! آن دوره خیلی افسرده شدم اما در عین حال میدانستم که کار ناشایستی انجام ندادهام. من فقط یک احترام متقابل نشان دادم.
برگرفته از: همشهری آنلاین