مسعود تقیآبادی: کتاب «فروید و جامعه مدرن: طرح و تحلیل جامعهشناسی فروید» نوشته رابرت بوکاک، اثری کمنظیر و عمیق است که تلاش میکند فراتر از دیدگاه رایج روانکاوی صرفاً بهعنوان یک روش درمانی فردی، ابعاد جامعهشناختی نظریات زیگموند فروید را بهصورت نظاممند و دقیق واکاوی کند. در حالی که اغلب فروید را صرفاً بنیانگذار رواندرمانی میدانند، این کتاب نشان میدهد که اندیشههای فروید در حوزه روانشناسی، زیستشناسی و بهویژه مفاهیمی چون ناخودآگاه، سرکوب، و تضاد میان تمایلات فردی و نظم اجتماعی، چارچوبی نظری برای فهم ساختارهای اجتماعی، نهادهای فرهنگی و بحرانهای تمدن مدرن فراهم میآورد.
این کتاب در ۹ فصل به رشته تحریر درآمده است و نویسنده در فصل نخست این کتاب، با عنوان «ایدههای اساسی فروید»، به معرفی مفاهیم بنیادی نظریه فروید میپردازد. این فصل با مروری بر زمینههای فکری و زندگی زیگموند فروید آغاز میشود و سپس به تشریح مفهوم ناخودآگاه میپردازد؛ مفهومی که در مرکز نظریه فروید قرار دارد و به عنوان انباری از تمایلات، خاطرات و انگیزههایی که فرد از آنها آگاه نیست اما بر رفتار و شخصیتش تأثیر میگذارند، معرفی میشود. بوکاک در این فصل نشان میدهد که فروید جامعه را نه صرفاً مجموعهای از افراد، بلکه محصول تعامل پیچیده میان تمایلات غریزی فردی، بهویژه لیبیدو و پرخاشگری، و الزامات و محدودیتهای اجتماعی میداند. این دیدگاه فروید را در جایگاهی قرار میدهد که جامعه را از منظر روانی تحلیل میکند و بهنوعی جامعهشناسی ناخودآگاه را بنیان مینهد.
درمان نوعی ارتباط دو طرفه است
فصل دوم کتاب با عنوان «جامعهشناسی و دیدگاههای روانشناختی» به بررسی رابطه میان روانکاوی و علوم اجتماعی اختصاص یافته است. بوکاک در این بخش روانکاوی را نه صرفاً یک روش درمانی بلکه بهعنوان بخشی از علوم اجتماعی معرفی میکند که میتواند به فهم بهتر سازوکارهای ارتباطی و نمادین در جامعه کمک کند. او تأکید میکند که روانکاوی، بهویژه در فرایند درمان، نوعی ارتباط دوطرفه است که در آن بیمار و درمانگر به تبادل معانی و نمادها میپردازند و این فرایند، تنشها و تضادهای میان فرد و جامعه را آشکار میسازد. این فصل همچنین به بررسی رابطه روانکاوی با جامعهشناسی کلاسیک و معاصر میپردازد و نشان میدهد که چگونه فروید توانسته است مفاهیمی را ارائه دهد که در فهم ساختارهای اجتماعی و فرهنگی کاربرد دارند.
جامعه و خصیصه
در فصل سوم، «جامعه و خصیصه»، بوکاک به تبیین فرآیند شکلگیری شخصیت فرد در بستر اجتماعی میپردازد. این فصل مفاهیمی مانند «تمایلات جنسی نوزادی»، «عقدهی ادیپ» و «رشد سوپرایگو» را به تفصیل شرح میدهد و رابطه آنها را با نهادهای اجتماعی و فرهنگی بررسی میکند. فروید معتقد بود که شخصیت فرد در تعامل با خانواده و جامعه شکل میگیرد و هنجارها و ارزشهای اجتماعی در قالب فراخود درونی میشوند. بوکاک همچنین نقدهای تالکوت پارسونز، جامعهشناس برجسته آمریکایی، را که از روانکاوی برای تحلیل جامعه بهره برده است، بررسی میکند و نشان میدهد که چگونه روانکاوی میتواند به فهم عمیقتری از فرآیندهای اجتماعی و هویتی کمک کند. این فصل بهویژه اهمیت نقش خانواده و گروههای اولیه را در شکلدهی به شخصیت و هنجارهای اجتماعی برجسته میسازد و به واکاوی این مهم میپردازد که چگونه تنشهای روانی فردی بازتابی از تضادهای اجتماعی گستردهتر هستند.
گروه و رمه نخستین
فصل چهارم با عنوان «گروه و رمهی نخستین» به بررسی روانشناسی تودهای یا گروهی و نقش گروههای اولیه در شکلگیری هنجارهای اجتماعی اختصاص دارد. بوکاک در این فصل نظریههای فروید در کتاب «روانشناسی گروهی و تحلیل ایگو» را مورد توجه قرار میدهد و مفهوم «رمهی نخستین» یا گروه تحت سلطه پدر-خدا را توضیح میدهد. او نشان میدهد که چگونه تابوها، توتمیسم و باورهای دینی، جان انگاری و قدرت مطلق افکار در جوامع ابتدایی بهعنوان سازوکارهایی برای کنترل غرایز و حفظ نظم اجتماعی عمل میکردند. این فصل همچنین به نقدهایی که بر این نظریات وارد شده است میپردازد و جایگاه آنها را در فهم ساختارهای گروهی و فرهنگی بررسی میکند.
میراث کهن
در فصل پنجم، «میراث کهن»، بوکاک به تحلیل آثار مهم فروید مانند «آینده یک پندار» و «موسی و یکتاپرستی» میپردازد. در این فصل، دین بهعنوان پدیدهای روانشناختی و اجتماعی بررسی میشود. فروید دین را نه بهعنوان واقعیتی متافیزیکی، بلکه بهعنوان فرافکنی نیازهای روانی انسان به جهان بیرون میداند. به باور او، خدایان و باورهای مذهبی تجسم آرزوهای سرکوبشده برای حمایت پدرانه و نظم کیهانی هستند. بوکاک این دیدگاه را در زمینه مطالعات جامعهشناسی دین قرار میدهد و بر این امر صحه میگذارد که این نظریهها میتوانند به فهم نقش دین در تثبیت یا تغییر نظم اجتماعی کمک کنند.
برگرفته از: ایبنا